معنی جهانگشای جوینی

حل جدول

جهانگشای جوینی

اثری از عطاملک جوینی


تاریخ جهانگشا، جهانگشای جوینی

اثری از عطاملک جوینی


تاریخ جهانگشا ، جهانگشای جوینی

اثری از عطاملک جوینی


جهانگشای لنگ

تیمور


اثری از عطاملک جوینی

تاریخ جهانگشا، جهانگشای جوینی

نام های ایرانی

جهانگشای

پسرانه، تسخیرکننده جهان، فاتح

لغت نامه دهخدا

عمادالدین جوینی...

عمادالدین جوینی. [ع ِ دُدْ دی ن ِ ج ُ وَ] (اِخ) علی بن محمدبن علی جوینی، ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالحسن. فقیه قرن پنجم هَ. ق. رجوع به علی جوینی (ابن محمدبن علی...) شود.


علی جوینی

علی جوینی. [ع َ ی ِ ج ُ وَ] (اِخ) ابن عبداﷲبن یوسف بن محمد جوینی، مشهور به شیخ حجاز و مکنّی به ابوالحسن. صوفی بود و در سال 465 هَ. ق. درگذشت. او راست: السلوه فی التصوف. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 691).

علی جوینی. [ع َ ی ِ ج ُ وَ] (اِخ) ابن یوسف بن عبداﷲبن یوسف جوینی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به شیخ حجاز. وی صوفی و فقیه بود و به دمشق سفر کرد سپس به نیشابور رفت و در ذی قعده ٔ سال 463 هَ. ق. درگذشت. او راست: السلوه فی التصوف. (از معجم المؤلفین بنقل از تاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 287. طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 7. شذرات الذهب ابن عماد. ج 3 ص 262. اللباب ابن اثیر ج 1 ص 257. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 999).

علی جوینی. [ع َ ی ِ ج ُ وَ] (اِخ) ابن بهاءالدین جوینی. وی نواده ٔ خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان بود. آنگاه که به سال 683 هَ.ق. خواجه شمس الدین و چهار فرزندش به سعایت بدخواهان به دست ارغون خان کشته شدند، پس از 5 سال ابن علی بن خواجه بهاءالدین را نیز (688 هَ. ق.) به قتل رسانید. (از تاریخ مفصل ایران، مغول چ عباس اقبال ص 233).

علی جوینی. [ع َی ِ ج ُ وَ] (اِخ) ابن محمدبن علی جوینی، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و جدلی و حافظ متون حدیث بود. وی در سال 405 هَ. ق. متولد شد. او راست: 1- شفارالمسترشدین فی الخلافیات. 2- کتابی در اصول فقه. 3- نقد مفردات امام احمد. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 281).

علی جوینی. [ع َ ی ِ ج ُ وَ] (اِخ) ابن احمد کاتب، ملقّب به منتجب الدین بدیع اتابک جوینی. منشی معروف سلطان سنجر سلجوقی و صاحب دیوان رسائل او. از تاریخ ولادت او اطلاع صحیحی در دست نیست ولی بنابرآنچه در «عتبهالکتبه» (ص 5) آمده است وی در حدود سال 516 هَ. ق. که مسلماً آغاز جوانی او بوده است به قصد آموختن صناعت دبیری به مرو رفت. پس باید ولادت او در اواخر قرن پنجم هجری باشد. او بعد از اتمام تحصیلات خود هم در جوانی وارد دستگاه دیوانی شد و در دیوان رسائل به کار پرداخت ولی در آغاز امر کار او رونقی نداشت و مقبول نظر استادش که صاحب دیوان رسائل بود نیفتاده بود. وی خال پدر چهارم عطاملک جوینی، مؤلف تاریخ جهانگشا است. و عطاملک در تاریخ خود داستان شفاعت منتجب الدین را از رشید وطواط آورده است که به اجمال چنین است: وقتی سلطان سنجر در سال 542 هَ. ق. بقصد جنگ با اتسز خوارزمشاه بطرف خوارزم حرکت نمود، قصبه ٔ هزاراسب را از محال خوارزم محاصره کرد. انوری که در لشکر سلطان سنجر بود رباعیی در تشویق سنجر به تسخیر «هزاراسب » سرود و وطواط در جواب او بیتی در مدح «اتسز»گفت و این امر باعث خشم شدید سلطان سنجر گشت و سوگند خورد که چون او را بازیابد، هفت عضو را از یکدیگر جدا کند. و چون هزاراسب مفتوح شد رشید وطواط متواری گشت تا بالاخره به منتجب الدین بدیع جوینی پناهنده شد.منتجب الدین که علاوه بر منصب دیوان انشاء، ندیم مخصوص سلطان نیز بود، موقعی مناسب به دست آورده به سلطان سنجر گفت که «وطواط» مرغکی ضعیف باشد طاقت آن نداشته که او را به هفت پاره کنند، اگر فرمان شود او را به دو پاره کنند. سلطان بخندید و جان وطواط بخشید. مهمترین اثر علی جوینی، مجموعه ٔ منشآت و مراسلات وی است که آن را به نام «عتبهالکتبه» خوانده است. عوفی دو کتاب دیگر به او نسبت می دهد: یکی «رقیهالقلم » و دیگری «عبرات الکتبه». و مرحوم قزوینی این کتاب اخیر را همان «عتبهالکتبه» داند. (از تاریخ ادبیات چ صفا چ 1 ج 2 ص 969). و رجوع به لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 78 و مقدمه ٔ جهانگشای جوینی چ لیدن ص یو و مقدمه ٔ حدائق السحر رشیدالدین وطواط چ عباس اقبال ص «ی » شود.


علاءالدین جوینی...

علاءالدین جوینی. [ع َ ئُدْ دی ن ِ ج ُ وَ] (اِخ) عطاملک بن بهاءالدین محمد. رجوع به عطاملک و وفات الوفیات ج 2 ص 35 شود.


سعدالدین جوینی

سعدالدین جوینی. [س َ دُدْ دی ن ِ ج ُ وِ] (اِخ) محمدبن حسن بن محمدبن حموه او راست: سجنجل الارواح و محبوب الاولیاء. بسال 650 وفات یافت. این رباعی از اوست:
دل وقت سماع ره بدلدار برد
جانرا بسراپرده ٔ اسرار برد
این نغمه چو مرکبی است مر روح ترا
بردارد و خوش بعالم یار برد.
(از معجم الفصحاء ج 1 ص 244).
رجوع به ریاض العارفین ص 83 شود.


کاتب جوینی

کاتب جوینی. [ت ِ ب ِ ج ُ وَ] (اِخ) حسن بن علی بن ابراهیم بغدادی جوینی الاصل خطاط کاتب مشهور مکنی به ابوعلی و ملقب به فخرالکتاب، خطش در نهایت جودت بود و اکثر کتابها را که در دست مردم بوده به اجرت بسیار گران استنساخ نموده است. در شام از ندمای اتابک زنگی بود و بعد از وفات او نزد پسرش نورالدین محمود مقرب گردید و عاقبت به مصر رفت و اقامت گزید و در سال 586 هَ. ق. در قاهره درگذشت. (ریحانه الادب ج 3 ص 332 و ج 1 ص 290). رجوع شود به ابن خلکان چ تهران (ج 1 ص 158) و ابوعلی حسن بن علی جوینی کاتب در همین لغت نامه.

معادل ابجد

جهانگشای جوینی

469

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری